شانزدهمین مجموعه نشست های انجمن علمی طراحی و خلاقیت

فقدان محیط پاسخ گو به نیازهای عصب-روان شناختی، به ویژه در بخش­های سکونتی، مراقبتی، کاری و درمانی، منجر به کاهش توجه به ابعاد سلامت محیطی شده­است. معماران همواره به اهمیت توجه به ادراک حسی و رابطه اش با فرم توجه داشته‌اند. در سالهای اخیر نیز روش های مطالعه ذهن و رفتار برپایه علوم اعصاب شناختی و حوزه ادراک دیداری و هچنین ادراک چندحسی به مطالعات معماری الهام بخشیده اند.

اِبرنارد؛ معماری عصب­محور را در جهت افزایش کیفیت زندگی از طریق کاهش استرس، افزایش شناخت، بهرو­وری طولانی­مدت و در نهایت پاسخ روانی و عاطفی مطلوب معرفی کرده­است. در مطالعات ویلسون و اشتنبرگ به ویژگی­های محیطی، که واکنش­های فیزیولوژی و عصبی مختلف مانند احساس راحتی در محیط کالبدی و یا حس اضطراب القا می­کند، تمرکز شده­است.

شیوه طراحی منحصر به فرد ساخته های انسانی می تواند بر اندیشه و احساسات ما اثر بگذارد. برای مثال، اثر کلیسای جامع؛ این واقعیت را القا می­کند که مردم هنگامی که در اتاق های با سقف های بلندتر حضور دارند احساس خلاقیت بیشتری دارند. معماری عصب­محور می­تواند به ارائه بینش­هایی که ساختمان­ها و فضاهای داخلی را زیباتر، کاراتر و متناسب با ویژگی­های انسانی کنند کمک کند. این مسأله همچنین می­تواند به طراحی ساختمان­هایی کمک کند که افراد را در وضعیت ذهنی مناسبی قرار می­دهند. امروزه از روش ها و ابزار تحقیقاتی علوم اعصاب در تحقیقات معماری به عنوان یکی از جدیدترین تکنیک های بررسی تاثیر محیط بر فرد تحت عنوان معماری عصب محور استفاده می شود.

در ۱۶اُمین نشست از مجموعه نشست­های طراحی با دکتر کاوه فتاحی عضو هیأت علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شیراز و رئیس لابراتوار نوروتک همراه می­شویم تازه از معماری عصب­محور و پژوهش­های انجام شده در نوروتک بیشتر بدانیم. در این نشست همراه ما باشید.