عصب شناسی سازمانی

پیوند علوم اعصاب و مدیریت

مدیریت، امری است که در مرکزیت تلاشهای اجتماعی جهت پیشرفت و کسب دستاوردهای بشری قرار دارد.  مدیریت، عامل و تسهیلگر گذار از به هر وری تا بهره وری در سازمان است. چنانچه مدیریت اثربخش و موثر باشد همه ما از آن بهره‌مند می‌شویم اگر مدیریت ناکارا باشد همه ما به طور مستقیم یا غیرمستقیم، در زمان آنی یا آتی و به مقدار کم یا زیاد از آن متضرر می‌گردیم پس مدیران ذینفعان متعدد و متکثری دارند اگر در سرنوشت ما اثر گذار بوده و مقرر است سهمی در شکل دهی آینده ما داشته باشد، ارزشمند است که به شکل جدی مورد بحث و واکاوی قرار گردد. مدیریت، علم دانستن و هنر توانستن در تبدیل یک مشکل به یک یا چند مسئله است یعنی ابهام زدایی از مشکلات که به طریقی عبارت خواهد بود از ابهامات – مشکل= مسئله و این ابهام زدایی از مشکلات و تبدیلشان به مسئله، از مهارتهای ادراکی و حیاتی یک مدیر است. حکایت است که ملانصرالدین به دنبال کلید گمشده خانه‌اش می‌گشت، رهگذری آمد و به او کمک کرد اما چیزی نیافتند. رهگذر پرسید ملا، مطمئن هستی که اینجا کلید را گم کرده‌ای؟ ملا نصرالدین جواب داد، نه اینجا گم نکرده ام اما اینجا که نور کافی برای گشتن دارد همین جا دنبالش بگردیم. این همان حکایت خلاها و گمشده‌های دانش مدیریت است. این همه اعوجاجات و سوالات بدون پاسخ در دانش فعلی مدیریت وجود دارد که نتوانسته اقناع لازم را در مدیران، کارکنان، مشتریان یا ارباب رجوعان و حتی دیگر ذینفعان فراهم آورد چون که بیشتر اوقات، در جای مطلوب و مناسبی به دنبال آنها نگشته ایم بلکه در جاهایی که ممکن و متعارف بوده، پیگیر و جویا بودیم.

مطالب مرتبط